محل تبلیغات شما
گه گداری ، طینت حقیقی انسان ، سازش را به عقد ناکوکی روزگار در میاورد ؛) آن وقت است که دیگر طنین دلربای قطرگان افلاک ، شهد موسیقی طنازشان را در موطن انظار انسان نمی یابند شمیم جان نواز خاک دیگر رهگذر آشنایی برای احساسات نخواهند گشت نمیدانم ذائقه سرشت انسان چرا با طعم عزلت سازگار است؟ انگار به یکباره غم ، ریشه اش را تا راس حیاتت می پراکند و تو درمانده ، به خویش در آینه ای مکدر زل میزنی و غم بالاتر میرود و بالاتر میرود .

سکویی که پرتاب ، آوازش نبود!

جانان جانان جان

رمقی نیست ، دمغی هست ..

، ,انسان ,میرود ,غم ,بالاتر ,نمیدانم ,بالاتر میرود ,، ریشه ,ریشه اش ,غم ، ,یکباره غم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

درد سرهای نی نی